- ۰۳ آذر ۹۹ ، ۱۲:۴۱
- ۰ نظر
پردهی اشکهایم،
قیامتی شگرف به پا کرده است!
هم فاصله میاندازد میان من و شادیام،
و هم به رخ میکشد فاصلهی میان من و تو را!
بازگرد و نگذار
چنین بارِ سنگینی را،
چشمهای بی تابم، بیرحمانه به دوش بکشند...
#مونس_آهنگری 📝
پردهی اشکهایم،
قیامتی شگرف به پا کرده است!
هم فاصله میاندازد میان من و شادیام،
و هم به رخ میکشد فاصلهی میان من و تو را!
بازگرد و نگذار
چنین بارِ سنگینی را،
چشمهای بی تابم، بیرحمانه به دوش بکشند...
#مونس_آهنگری 📝
غم ناپایدار و گذراست!
تو، تنها وظیفهات را بشناس و به آن پایبند باش.
یک روز را در هفته، تماماً به خودت اختصاص بده
و به خلوتی مملو از آرامش دعوتش کن!
تلفن همراهت را در کمد بینداز
و کلیدش را در نقطهای کور بیاویز.
ساعتها با یک موسیقیِ ناموزون برقص
و امید را به زندگیات فرا بخوان!
برای به کمال رسیدنِ شادیات،
لبخند را بر چهرهی اطرافیانت نقاشی کن.
رنگ بپاش به لحظههای ماتمزدهات،
نگذار هیچکس بارگاهِ قلبت را خاموش کند.
به خاطر بسپار
که ما فقط "یک بار" زندگی خواهیم کرد.
طبق یک قانون نانوشته،
مواظب حالِ خوب کاشته شده در قلبت باش؛
تا جهانت زیباتر از قبل به گردش درآید...!
#مونس_آهنگری
+دیوونه شدی؟
_تو اینجوری فکر میکنی؟!
+سوالم رو با سوال جواب نده!
_چرا اینجوری فکر میکنی؟
+فکر نمیکنم؛ رفتارات این رو داد میزنن.
به چیزای عادی بلند بلند میخندی؛
یه بغض پنهونی همیشه تو صداته؛
یهو میری تو فکر و خیره میشی به یه جا!
+آها خوبه!
_میگم حالت خوب نیست؛ میگم دیوونه شدی، کجاش خوبه؟!
+همین که رفتارام نشون میدن دیوونم. همین که یه نفر هست میفهمه، کافیه!
خیلی از آدما هستن که همه چی رو میریزن تو خودشون و کسی اونارو نمیفهمه.
درونِ اونا یه دیوونه خونهست!
فک کن دنیا چقدر براشون جهنم میشه!
#مونس_آهنگری
زندگی میکنم؛
حتی اگر از من، چیزی جز یک قلب که با شورِ عشق میتپد نمانده باشد.
حتی اگر نفسهایم در تنگنا باشند و راهِ نجات را به سختی پیدا کنند.
زندگی را انتخاب میکنم؛
حتی اگر زانوهایم گاهی به زمین اصابت کنند و مشتهای محکمی به آن بکوبم!
حتی اگر بازیِ حیات من، در عرضِ چند ثانیه غافلگیرانه به اتمام برسد.
من با زندگی در میآمیزم؛
حتی اگر تنها بازمانده از لشکر کسانی باشم که غمها را دفن و حال خوب را انتخاب کردهاند!
#مونس_آهنگری
افکار، زنجیر شده!
انسانیت، غریب و تنها مانده!
کالبد آزادی در قفس، خونِ جگر خورده!
این ماهیت روزگاریست،
که روحِ ما را به بند کشیده است.
که اگر خیری هم در آن باشد
طولی نمیکشد تا به ویرانی میل کند.
اینجا برای جویندگانِ نجات،
تنها راهی که باقی مانده؛
کناره گیری از نفس کشیدن است!
کسی که در جادهی عدالت قدم بگذارد،
هیچگاه طعمِ رسیدن به مقصد نهایی را؛
نخواهد چشید...
#مونس_آهنگری 📝
حادثهی تابناک عشق است،
ظهور تو در تاریخ زندگانی من!
میچرخد بر گرد جهانم و
و همه چیز را،
با شورِ دل انگیزی میآراید.
مایهی حیاتیست،
که در بند بند وجودم؛ رسوخ کرده
و به آنها خبرِ جاودانگی میدهد.
جهانم از طلوعی خیره کننده،
لبریز میشود
و آنچنان در اقرار خود، بی پرواست
که فارغانِ عالم نیز،
آن را به یاد خواهند آورد!
#مونس_آهنگری ✍
تاریکیها اندک روشناییِ به جا مانده را، ناشیانه میبلعیدند.
آرامش در جوّی ناپایدار بود؛ رخت میبست و جایش را با نگرانی عوض میکرد.
عشق در میانِ ما غریبه و غرورش شکسته بود،
فکر فرار را به عمل تبدیل میکرد و تنفر به ریشِ ما میخندید!
غالبِ همهمهها در باطنِ خود از سکوتی عظیم رنج میبردند و توانِ خودنمایی نداشتند!
در این میان؛
تنها "امید" سرپا مانده و در آرزوی تولدی دوباره بود!
با تمامِ دوگانگی و تردیدش،
قد علم نمیکرد!
امید با پوست و استخوانِ ما عجین شده بود...
#مونس_آهنگری ✍
زندگی میکنم؛
حتی اگر از من، چیزی جز یک قلب که با شورِ عشق میتپد نمانده باشد.
حتی اگر نفسهایم در تنگنا باشند و راهِ نجات را به سختی پیدا کنند.
زندگی را انتخاب میکنم؛
حتی اگر زانوهایم گاهی به زمین اصابت کنند و مشتهای محکمی به آن بکوبم!
حتی اگر بازیِ حیات من، در عرضِ چند ثانیه غافلگیرانه به اتمام برسد.
من با زندگی در میآمیزم؛
حتی اگر تنها بازمانده از لشکر کسانی باشم که غمها را دفن و حال خوب را انتخاب کردهاند!
مونس آهنگری
میدونی!
درد آدم رو تغییر میده، اون رو عوض و سنگدل تر میکنه.
اما میدونی یه آدم قوی کیه؟
اونی نیست که مقاومت میکنه و با دردها عوض نمیشه!
بلکه کسی قویه که حتی وقتی با اون آدم قبلی فاصله گرفت، بازم یه آدم خوب باقی میمونه....
#مونس_آهنگری
حالِ خوب، مسری است!
آن را برای دیگران آرزو کن!
تو نیز،
قطعا از آن بهره خواهی برد...
#مونس_آهنگری